☺♫♥عشق خرگوشی♥♫☻
|
فرض کنین یه خرگوشین که با همسر و بچتون رفتین گردش... سر راه می بینین که یه خرگوش بزرگ نشسته و چند تا بچه خرگوشم اطرافش . میرین نزدیک و میبینین دارن آدم رنگی میفروشن!!! .... ... .. . این اون چیزیه که ما تو دورو ورمون میبینیم: اینا رو با دقت ببینین، ببینین از ترس چه جوری کز کردن.... این انصافه؟ انصافه که بچه ایرو که نیازمند شیر مادرشه.... نیازمند یه آغوش گرم در کنار خونوادشه... نیازمند کسیه که بهش یاد بده چطور با پنچه های کوچیکش زمینو بکنه...یا در برابر دشمناش از اون محافظت کنه... از مادرش جدا کنن؟ خدا وکیلی،این انصافه؟ اگه تو عالم انسانیت همچین اتفاقی بیفته همه یه کمکی،یاریی،دلداریی چیری،بالاخره یه کاری میکنه! اگه زندگی کنار این آدمای سنگ دل اینه... ما باید بریم با پلنگا زندگی کنیم! اونا بیشتر احساس هم دردی میکنن! خوب رو این موضوع فکر کنین... خوب به قلبتون رجوع کنین تا شاید...
اینا بچه های جاریمن... اسم اون دم پنبه ایه. دو سه روزی رفته تهران و مسئولیت بچه ها و شوهرشو سپرده به من! خونواده ده نفرمون کم بود،هفت نفر دیگه هم اضافه شدن...! اینم برادز زاده برفیه!من اندازه بچم دوسش دارم تا بعد
امروز میخوام عکسای بچگی های خودمو پنبه رو بذارم. این پنبس: اینم منم:
من توضیحی نمیدم . چون تایپ کردن واسه خرگوشا سخته.خودتون نگفته خوانید! بچه ها(کلاس اولن) بچه ها در حال شیممبه(شیر سابق)خوردن! تا بعد...
سلام همتون خوبین؟ ما هم خوبیم. بزارین خودمو خونوادمو معرفی کنم. من برفی هستم( توجه من سیاهم! ) پنبه هم عشق زندگیمه.... اسم مستعار من موچول... وعشقمم موموچ... ما عاشق و معشوقیم... سه تا نی نی داریم... البته پنج تا بودن....دوتا شون به علت ضعف بدنی فوت شدن.... اوهو اهو.....هق هق .....فـــــــــــــــــــــــــین.......! تا بعد.
|
|
.jpg)
تبادل
لینک هوشمند
